ما مسلمانیم

با علم و آگاهی اسلام را برگزینیم

ما مسلمانیم

با علم و آگاهی اسلام را برگزینیم

اجرای حدود شرعی چرا؟!!! 12

ی: وصله شرعی به قوانین وضعی و قراردادی نمی چسبد.

بحمد الله با اقامه دلیل بیان داشتیم که زندان عقوبت و مجازات شرعی نیست. و گفتیم که در این عقوبت اصلاً و مطلقاً  هیچ حکمت و عقلانیتی موجود نیست. و نیز با مدرک و برهان، مفاسد زندانها و ضررهای این مجازات که معنای انسانی و اخلاقی خود را از دست داده چه برسد به مجوز شرعی، مطرح نمودیم. لذا هیچ مجوز و نیازی نمی بنیم که این عقوبت در سرزمینهای اسلامی باقی بماند. و آن را خواسته یا ناخواسته نوعی تقلید کورکورانه از قوانین سبک مغز و بی خردانه غرب و یا اصرار و پافشاری بر زور و قهر و غلبه می دانیم.  

و اکنون هدف بیان داشت ادله قبل را ارائه می داریم. و آن اینکه نباید قوانین وضعی و قراردادی را با فتوا و مجوز شرعی وصله زد. و در ابتدای این موضوع گفتیم که این عمل جایز نیست (و این واقعلاً یک کلام بسیار نرم و ملایم است).

 اینک دلیل عدم جواز

اسلام یک جریان و یک قضیه است.

یعنی این دین را که الله متعال بر محمد صلی الله علیه و سلم نازل نموده فقط یک دین است و با این بینش یا باید کاملاً در آن داخل شده و از پیروانش باشیم یا به کلی رهایش کنیم. زیرا اگر چیزی از دین بدون ضرورت ترک شود این یعنی دشمنی و تجاوز در حق ربوبیت ( آفرینش و تدبیر و برنامه ریزی امور)  و الوهیتی( قرار دادن عبادت فقط برای الله تعالی )  که خاص از اختیارات الله متعال است. و این بر حذر بودن را الله متعال در آیات تهدید و وعید زیادی بیان فرموده است. پر واضح است که رسول الله صلی الله علیه وسلم از این که قسمتی از شریعت را رها کرده و تعطیل بگذارد، معصوم است. لیکن این تحذیر و زنگ خطری برای ماست.  اما خطابِ امر و نوک پیکان، بنا بر اهمیت موضوع به سمت رسول الله صلی الله علیه و سلم نشانه رفته است. و شخصی که در این جریان کوتاهی و تفریط نموده از عذاب الهی راه گریزی ندارد خواه رسول باشد یا کسی دیگر. زیرا از حقوق پروردگار و صاحب اختیار این است که هر گونه بخواهد بر بندگانش حکم می راند. و هر چه بخواهد بر ایشان مشروع قرار می دهد. در نتیجه اعتراض به یک حکم یا یک قانون از قوانین الهی طعن و عیب در حکمت آن قانون است و متعاقباً اعتراض و طعنه در ربوبیت است.

 پس آنگاه که دانستیم حلال دانستن مردار بنا بر اطاعت از کفار شرک است باید خوب بدانیم که الله به رسولش می فرماید: لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ. اگر شرک ورزى حتما کردارت تباه و مسلما از زیانکاران خواهى شد. زمر(65).

و همچنین فرموده: وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ. لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ. ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ. حاقه ( 44 تا46. و اگر [او] پاره ‏اى گفته ها بر ما بسته بود. دست راستش را سخت مى‏گرفتیم. سپس رگ قلبش را پاره مى‏کردیم.                    

ونیز الله تعالی به رسولش چنین می گوید: وَلَوْلاَ أَن ثَبَّتْنَاکَ لَقَدْ کِدتَّ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئًا قَلِیلاً. إِذاً لَّأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَکَ عَلَیْنَا نَصِیرًا. ( اسراء74 و 75.و اگر تو را استوار نمى‏داشتیم قطعا نزدیک بود کمى به سوى آنان متمایل شوى. در آن صورت حتما تو را دو برابر [در] زندگى و دو برابر [پس از] مرگ [عذاب] مى‏چشانیدیم آنگاه در برابر ما براى خود یاورى نمى‏یافتى. پس زمانی که لحن سخن با رسول الله صلی الله علیه و سلم با چنان شخصیتی ( که خودم و پدر و مادرم فدای او شویم ) این است، چه برسد بغیرش. منظور ما از پی در پی آوردن دلائل این بود که اصلاًجائز نیست، در قانون گذاری از غیر الله اطاعت نمود مگر از روی جبر و اکراه یا عذر و مشقت. اما پوشیدن لباس اسلام بر قوانین کفر از ریشه باطل است. بدبن دلیل که اگر چنین رویکردی داشته باشیم گویا به ملت اینگونه می فهمانیم که این قوانین حق است و شریعت اسلامی بدان اجازه داده و از آن راضی است. واین جرمی بس بزرگ است زیرا تغییر و تبدیل شریعت و کلام الهی است. تازه این عظیم ترین اقرار به باطل و قدرت دادن به آن در بلاد اسلامی است. لذا باطل نمی ماند در بلاد اسلامی جا خوش کند مگر زمانی که لباسی ظاهری از اسلام عاریه گرفته و به دروغ بر جبین خود آیات و احادیث بنهد. چنانکه ناپلئون بنا پارت زمانی که وارد مصر شد علماء بر او جبه و عمامه پوشاندند و با این عمل او را در سرزمین اسلام مقام و منزلت دادند. چنانکه امروز یهودیان می خواهند با آیات قرآن خود را در فلسطین جا دهند و نیز جهان غرب مسیحی کور خیال کرده در تورات نصوص و دلائلی وجود دارد که برای آنان در فلسطین حقی قائل است. قوانین ظلم و جور می خواهد در هر نقطه از سرزمین اسلام با استناد به آیات قرآن و احادیث برای ماندن و جا خوش کردن دلیلی بیابد. گاهی با غفلت و بی خبری و گاهاً با سادگی و سبک مغزی بعضی از شیوخ، کم کم باطل به آنان سرایت کرده و فتوا می دهند که ادعای یهود و مسیحیت حق است و برابر با موازین شرعی اسلامی است. یا حد اقل برای ماندن و سکونت آنان مانع شرعی وجود ندارد. لذا حال آنکه زندان به عنوان مجازات، خود جنایت ضد بشری و زشت و باطل و پلشت است و با عقوبات پاک  و باز دارنده شرعی در تضاد است چگونه می شود آن را ملبس به لباس شرعی نمود!!!

پایان مطلب

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد