ما مسلمانیم

با علم و آگاهی اسلام را برگزینیم

ما مسلمانیم

با علم و آگاهی اسلام را برگزینیم

آیه ی ۷ سوره فاتحه

صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ. راه آنان که گرامى‏شان داشته‏اى نه [راه] خشم شدگان و نه [راه] گمراهان. در جریان بندگی کردن، بندگان خدا به دو دسته مؤمن و منافق تقسیم می شوند. که باز کفار خود بر دو گروهند. مؤمنان آنانند که خداوند بر آنان نعمت داده و هدایتشان کرده و نیز آنان را در آیات دیگر قرآن معرفی نموده است. چنانکه می فرماید:  

وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ فَأُوْلَـٰئِکَ مَعَ ٱلَّذِینَ أَنْعَمَ ٱللَّهُ عَلَیْهِم مِّنَ ٱلنَّبِیِّینَ وَٱلصِّدِّیقِینَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَٱلصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَـٰئِکَ رَفِیقاً. نساء. و کسانى که از خدا و پیامبر اطاعت کنند در زمره کسانى خواهند بود که خدا ایشان را گرامى داشته [یعنى] با پیامبران و راستان و شهیدان و شایستگانند و آنان چه نیکو همدمانند (69).

که در تعریفی دیگر، این افراد آنانند که به اعتقادات پیامبر عمل کرده و بندگی خداوند را به جا آورده اند. و در شناخت انواع توحید از امتحان الهی سر فراز بیرون آمده اند. لذا خداوند نام آنان را با پیامبران و راستان و شهیدان و نیکو کاران یاد نمود. در مقابل این گروه، کفار قرار دارند که الله مهربان آنان را غضب شده و گمراه نامیده است. و این دو صفت فقط بر قامت یهود و نصاری می زیبد و برازنده و شایسته آنان است. چون یهودیان با علم و آگاهی به وجود پروردگار یگانه و بی همتا، از اطاعت وی سر بر تافتند و خشم و غضب خدا را بر خود لایق کرده و به ارمغان آوردند. خداوند در تعریف آنان می فرماید: فَبَآؤُواْ بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ. بقره. پس به خشمى بر خشم دیگر گرفتار آمدند(90). و نیز: قُلْ هَلْ أُنَبِّئُکُم بِشَرٍّ مِّن ذَلِکَ مَثُوبَةً عِندَ اللّهِ مَن لَّعَنَهُ اللّهُ وَغَضِبَ عَلَیْهِ. مائده. بگو آیا شما را به بدتر از [صاحبان] این کیفر در پیشگاه خدا خبر دهم همانان که خدا لعنتشان کرده و بر آنان خشم گرفته (60).   و نصاری با بی علمی و کج فهمی راه را با بی راهه عوض کردند و به مقصد نرسیدند. و خداوند هم در قبال عملکرد زشت و دور از علم و آگاهی آنان، ایشان را گمراه خواند. و با این آیه آنان را معرفی می کند:  

قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِی دِینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَلاَ تَتَّبِعُواْ أَهْوَاء قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَأَضَلُّواْ کَثِیرًا وَضَلُّواْ عَن سَوَاء السَّبِیلِ. مائده. بگو اى اهل کتاب در دین خود بناحق گزافه‏گویى نکنید و از پى هوسهاى گروهى که پیش از این گمراه گشتند و بسیارى [از مردم] را گمراه کردند و [خود] از راه راست منحرف شدند نروید (77)

در نتیجه می بینیم که معیار فرق و تمایز بین بند گان، در شناخت انواع توحید ها و عمل به این عقیده است. که هر گروه با بازتابی که از خود به دیگران عرضه می کنند صفات خاص به خود را می گیرند.در این آیه پایانی هم گوشزد نمود، وظیفه هر انسان است که انواع توحید سه گانه را که در اول کتابچه بیان گردید، بشناسد و به کار گیرد. و آخرین آیه هم در مورد توحید الوهیت و ربوبیت پیام داشت که خردمندان و عقلا از آن به راحتی نخواهند گذشت.

در پایان پروردگار عظیم الشأن را به اسماء و صفات منحصر به ذاتش قسم می دهیم که ما را به راه راست هدایت نماید و عقیده صحیح و در ست را به ما بنمایاند و ما را در انتخاب راه صحیح از نادرست کمک کند. که تنها او قادر به انجام این کار است و بس. و نیز توفیق دهد اگر راه را اشتباه رفته ایم دوباره به درگاه او رجوع کرده و بنده ی واقعی او گردیم . و به ما قدرت انتقاد پذیری سالم را عطا فرماید تا در مقابل اشتباهات به راحتی نا حق را بر حق ترجیح ندهیم وعاجزانه به صراط مستقیم که اسلام است بر گردیم.                                        

                                                     آمین یا رب العالمین

 از دعای خیر فراموشمان نفرمایید.

چه وقت می توان نماز را قصر خواند ؟

 

 از انس بن مالک رضی الله عنه روایت است که: هنگامی که رسول الله صلی الله علیه وسلم به مسافت شش کیلومتر یا هجده کیلومتر بیرون می شدند نماز را دو رکعت می خواندند. (شعبه راوی حدیث در 6 یا 18 کیلومتر شک کرده است )1.

 حافظ ابن حجر عسقلانی شارح صحیح بخاری در فتح الباری (2/467/468) می گوید:

این صحیح ترین و واضحترین حدیثی است که در این موضوع ذکر شده است. امّا مخالفان آن را به مسافتی که قصر خواندن از آنجا شروع می شود، تفسیر کرده اند نه به پایان مسافرت!!!. امّا دور بودن و نادرست بودن این گفته بر ذهن پوشیده نیست. در حالی که بیهقی روایت می کند، یحیی بن یزید راویی که از ابن عباس روایت کرده می گوید: از انس در مورد کوتاه خواندن نماز سؤال کردم. و من از کوفه به سوی بصره خارج شدم, ونماز را تا وقتی که به خانه برگشتم دو رکعت دو رکعت می خواندم. سپس انس حدیث فوق را ذکر کرد.

نتیجه: پس واضح شد که او از جواز قصر در مسافرت سؤال کرده نه ازمکانی که کوتاه خواندن نماز از آنجا آغاز  می شود. (پس قول صحیح در این مورد این است که کوتاه خواندن نماز مقید به مسافت نیست بلکه، با بیرون شدن از محل اقامت آغاز می شود)2.

ابن عمر رضی الله عنه می گوید: نماز در فاصله ی شش کیلو متری کوتاه خوانده می شود3.

سپس با سندی دیگر از ایشان روایت است که: من ( ابن عمر ) ساعتی از روز را مسافرت می کنم و نماز را کوتاه می خوانم4.

و نیز از ایشان روایت است که:  وی مقیم مکه بود و زمانی که به منیا می رفت نماز را کوتاه می خواند5.  و عملکرد اهل مکه مؤید این نظریه است. زیرا آنان در حجة الوداع با رسول الله صلی الله علیه وسلم به منیا رفتند و نماز را کوتاه خواندند. چنانکه این جریان در کتابهای حدیث وتاریخ مشهور است. وبین مکه و منیا یک فرسخ فاصله است؛ چنانکه در معجم البلدان ذکر می باشد.

جبلة بن سحیم می گوید: از ابن عمر رضی الله عنه شنیدم که: اگر یک کیلومتر مسافرت نمایم نماز را قصر می خوانم. این روایت را حافظ ابن حجر ذکر کرده و آن را صحیح دانسته است.

این روایت با آنچه که در مؤطا و غیره با سند صحیح از ابن عمر روایت شده، که قبلاً در مسافتی بیشتر از این مسافت قصر می خوانده، منافاتی ندارد. چون این عملِ وی بوده وبا کوتاه خواندن در کمتر از این مسافت هم اگر مسافرت کند، منافات ندارد. پس روایاتی را که ذکر نمودیم صراحتاً بر جواز قصر خواندن کمتر از شش کیلومتر دلالت دارد.


1. مسلم کتاب صلاة المسافرین و قصرها, باب صلاة المسافرین و قصرها. ابو داود کتاب الصلاة, باب متی یقصر المسافر.

2. فتح الباری, کتاب تقصیر الصلاة, باب فی کم یقصر الصلاة.                      3. صحیح الإسناد إرواء الغلیل شماره 568.

4. صحیح الإسناد و ابن حجر نیز آن را در فتح الباری 2/467 صحیح دانسته اند.   5. صحیح الإسناد فتح الباری 2/451.

 تمام روایات قبلی را شیخ آلبانی رحمه الله درسلسله احادیث صحیح، جلد اوّل قسمت اوّل در بحث سفری که قصر خواندن در آن جائز است در شرح حدیث شماره 162 روایت نموده اند.

من ( آلبانی ) می گویم: بنا بر روایاتی که ذکر شد، آثار ذکر شده از ابن عمر، به سنت نزدیکتر است1.

جواز قصر و جمع در سفرهای طولانی و کوتاه، مذهب بسیاری از گذشتگان است2.

از لجلاج روایت است که گفت: ما همراه ابن عمر رضی الله عنه به فاصله ی شش کیلومتر مسافرت کردیم و نماز را کوتاه نموده و روزه را خوردیم. سندش حمل بر « حسن» شده و أفراد سندش همگی مورد اطمینان و ثقه هستند بجز ابوالورد بن ثمامه . از ایشان سه نفر روایت کرده اند و ابن سعد می گوید: انسان معروفی بود ولی کم روایت می کرد3.

 بعد از بیان این مطلب شیخ آلبانی می گوید: این آثار بر قصر خواندن در مسافتی کمتر از آنچه که در احادیث ذکر شد، دلالت می نماید واین برداشت از فقه و دانایی صحابه رضی الله عنهم اجمعین است.

امّا کسانی که می گویند سفر به یک و دو و سه روز محدود شده، این دو حدیث را چگونه جواب می دهند؟

·    از جبیر بن مطعم رضی الله عنه روایت است که: همراه شرحبیل بن سمط به سوی روستایی به مسافت هفده یا هجده میل (34) یا (36) کیلومتر خارج شدیم. او دو رکعت نماز خواند.  گفتم چرا این کار را کردی؟ گفت: ابن عمر رضی الله عنه در ذی الحلیفه  دو رکعت خواند. شرحبیل بن سمط می گوید: به ابن عمر رضی الله عنه گفتم چرا این کار را کردی؟ گفت: من همان عملی را انجام میدهم که دیدم رسول الله صلی الله علیه وسلم انجام می دهد، 4.  

بین مدینه و ذی الحلیفه شش یا هفت میل (12) یا (14) کیلومتر است5

·   از انس بن مالک رضی الله عنه روایت است: با پیامبر در مدینه ظهر را چهار رکعت خواندم و در ذی الحلیفه عصر را با ایشان دو رکعت خواندم6.                                                                                    

لذا علامه ابن قیمدر کتاب زاد المعاد فی هدی خیر العباد می گوید: اما آنچه از رسول الله صلی الله علیه وسلم  برای (قصر خواندن) در محدود کردن به یک و دو وسه روز روایت شده، هیچکدامشان صحیح نیست.


۱. ارواء الغلیل جلد سوم شماره 568.

2. سبل السلام، کتاب صلاة النسافر والمریض.

3. سلسله احادیث صحیح جلد اوّل قسمت اوّل در بحث سفری که قصر خواندن در آن جائز است در زیر حدیث شماره 162.

4. مسلم، کتاب صلاة المسافرین و قصرها، باب صلاة المسافرین وقصرها .

5. نووی،شرح مسلم، آدرس قبل.

6. مسلم، آدرس قبل. 


در مدح رسول اکرم صلی الله علیه و سلم

محمد رسول و محمد  امین

محمد سخنذان محمد حکیم

محمد پیمبر، محمد طبیب

محمد عزیز و محمد حبیب

محمد یتیم و محمد غریب

محمد بسیم و محمد نجیب

محمد سخیّ و محمد شفیع

محمد ولیّ و محمد رفیع

محمد مجاهد محمد غیور

به محراب طاعت امیر و صبور

محمد چه پر نور محمد چو شمس

محمد چو سالار به امروز و امس(دیروز)

همه فکر و ذکرش رضای خدا

بود عیش و مرگش برای خدا

حبیب خدا بود و دوستدار حق

به صورت چه پر نور بسان شفق

 

به قامت رسا همچو سرو بلند

بر قلب دشمن چو تیر و کمند

محمد چه خرم چو بوستان گل

محمد دو چشم است به چشمان کُل

سیاه و قشنگ است دو گیسوی او

چو رنگین کمان است دو ابروی او

به سینه ستبر و به اندام درشت

نگاهش به آنی چو رستم بکشت

به بو همچو عطر است نه عطر همچو او

لطافت چو پنیه نه پنبه چو او

دو چشمش به حدقه چو لؤلؤ چو دُر

چو آنها نباشد نه لؤلؤ نه دُر

سپیدی دندان او همچو برف

نکرد وصف او را نه فکر و نه حرف

خدایا به وصفش فلج مانده ام

به یاد و ثنایش چه درمانده ام

به از بهترینهای کَون و مکان

به از هر چه آمد و رفت از جهان

به وصفش تمام توانها ضعیف

بهار و شقایق به نزدش خریف(پاییز)

به لطف و صفا و به مهر امتش،

ندیده چو او خادم سنتش

به تبلیغ و دعوت ابر مرد دهر

بدیها به نزدش شود زودگذر

درون خانه اش مرکز رهروان

به پیش سخایش گدایند شهان

بهار زنان کهن سال سُست

عدالت به باغش چو گلها برُست

او هم بازی کودکان عرب

چو او را ندیدست جهان عرب

برای زنانش نه شوهر رفیق

به غمها به شادی به ایشان شفیق

دعایش چو باران ابر هر زمان

ببارید عرب را به صلح و امان

به دانشگهش هر کسی درس خواند

موحد شد و دشمنش شرک، راند

ز هر جای گیتی شدند محو او

چو سلمان فارسی بلال نکو

صهیب رمیّ و خبیب شهید

عُم شیر غران چو مصعبِ رشید

خدیجه و حفصه ، سلماء و سمیّه

حمیرا، حبیبه  و زینب و رقیه

ابوبکر و عثمان علی رضیّ

حسین عایشه وآن زبیر ذکی

عمار و یاسر بو عبیده و خالد

ابی بن کغب و حبیش بن خالد

تمام صحابی رجال و زنان

محبان راستین کَون و مکان

محمد به اخلاق نیک اسوه است

«ولی» هر چه دانست از  او  گفته است

تو هر چه کنی وصف او هیچ نیست

ازیرا چو او در جهان هیچ نیست

محمد ولیّ «ولی محمد» است

«ولی» پیرو دین آن احمد است

خدایا قیامت تویی یاورم

شفیعم کن احمد تویی سرورم

والتین و الزیتون

زیتون علاوه بر این که مصرف زیادی در تغذیه دارد خاصیت درمانی دیگر از جمله اثر نرم کنندگی، ملین و صفرا دارد.

۷۸۴۵۶۸۷۷۴۵۶۷۸.jpg
زیتون سنگهای صفراوی را دفع و یبوستهای مزمن را درمان می‌کند، معالج قولنج‌های ناشی از ورم کلیه است.
همچنین این ماده در تسکین درد و سوزش سوختگی‌ها، درمان آفتاب زدگی و سرمازدگی، گزش حشرات، مار و عقرب مفیدست.
همچنین  پژوهشگران معتقدند مصرف روغن زیتون خطر سرطان سینه را در زنان کاهش می‌دهد 
تحقیق روی سلول‌های سرطان سینه در زنان نشان داد که اسید اولئیک روغن زیتون اثر ژن سرطان زای این بیماری را کاهش می‌دهد.
پژوهشگران به زنان توصیه می‌کنند که در رژیم غذایی خود از زیتون و روغن آن استفاده کنند.
همچنین روغن زیتون به جز خاصیت ضد سرطانی فواید فراوانی دارد که از آن جمله ملین بودن آن و نرم کردن عضلات و آرامبخشی درد استخوان است.
همچنین روغن زیتون به موها نرمی و لطافت خاصی می‌بخشد و باعث تقویت مو می‌شود.
عصاره زیتون برای چین و چروک پوست بسیار مفیداست و باعث لطافت و نرمی و شادابی پوست صورت می شود. اجزای مغذی خاص در روغن زیتون  می تواند دلیل تاثیر مثبت رژیم غذایی مدیترانه ای بر سلامت قلب باشد.
این ترکیبات که تحت عنوان “فنل” نامیده می شوند اثر آنتی اکسیدانی ، ضد التهابی و جلوگیری از تشکیل لخته در عروق دارند. روغن های زیتون سرشار از فنل بر عملکرد عروق خونی مشخص شده است.
مصرف غذاهای غنی از ترکیبات فنلی می تواند سلامت قلبی عروقی را بهبود بخشد و بر قلب نیز تاثیر حفاظت بخش دارد.  

                                                                منبع:

http://www.pezeshk.us/?p=2204 

 

زیتون

زیتون Olive
نام علمی Olea europaea
گیاه شناسی
زیتون درختچه ای است به ارتفاع تقریبا سه متر ولی هنگامیکه در شرایط مساعد پرورش می یابد ارتفاع آن حدود 12متر و قطر تنه اش به 3 متر میرسد .
چوب درخت زیتون بسیار سخت و مقاوم است . رنگ آن زرد است که خطوطی قهوه ای رنگ در آن وجود دارد . از چوب زیتون برای تهیه اشیاء چوبی ظریف استفاده می شود . برگهای آن سبز رنگ ، بیضوی و دراز و بوضع متقابل یکدیگر بر روی ساقه قرار گرفته اند .
منشاء درخت زیتون احتمالا منطقه مدیترانه بوده و از آنجا به نقاط دیگر دنیا راه یافته است .
زیتون معمولا در اوائل تابستان شروع به گل دادن می کند و میوه آن کم کم ظاهر می شود . در اواخر تابستان میوه آن به ثمر می رسد . در این هنگام زیتون سبز است و بتدریج تبدیل به بنفش و قهوه ای و سپس سیاه می شود بطوریکه در اواخر پائیز که موقع برداشت میوه است رنگ آن بکلی تیره است .
خواص داروئی:
زیتون رسیده از نظر طب قدیم ایران گرم و قابض است و میوه نارس زیتون سرد و خشک است و روغن زیتون گرم و خشک است . برگ درخت زیتون نیز گرم و خشک می باشد .
1)دم کرده برگ زیتون داروی خوبی برای پائین آوردن فشار خون می باشد . بدین منظور باید 20 عدد برگ زیتون را داخل 300 گرم آب ریخته و آنرا بمدت 15 دقیقه بجوشانید . سپس کمی قند بآن اضافه کرده و بمقدر یک فنجان دوبار در روز از آن بنوشید . بعد از دو هفته باید بمدت 8 روز نوشیدن این دم کرده را قطع کنید و سپس ادامه دهید .
2)روغن زیتون نرم کننده و صفرا بر است .
3)روغن زیتون دفع کننده سنگ کیسه صفرا است برای این منظور باید آنرا با آبلیمو مصرف کرد .
4)روغن زیتون کرم کش است .
5)روغن زیتون برای رفع سرفه های خشک مفید است .
6)برای رفع خارش گزیدگی حشرات ، روغن زیتون را به محل گزیدگی بمالید .
7)بدن بچه هایی را که مبتلا به نرمی استخوان و کم خونی هستند با روغن زیتون ماساژ دهید اثر مفیدی دارد
8)برای رفع خشکی لثه ، روغن زیتون را بر روی لثه بمالید .
9)برای برطرف کردن خراش و ترک پوست ، گلیسیرین و روغن زیتون را بمقدر مساوی با هم مخلوط کرده و روی پوست بمالید .
10)دم کرده برگ درخت زیتون تب بر است .
11)جوشانده برگ درخت زیتون برطرف کننده نقرس و روماتیسم است .
12)برای سرباز کردن جوشها و کورک ها زیتون را له کرده و روی جوش یا کورک بمالید .
13)دم کرده و جوشانده پوست درخت زیتون تب بر و درمان کننده مالاریا است .
14)پماد میوه نارس زیتون برای سوختگی مفید است
15)جویدن برگ زیتون برای از بین بردن زخم های دهان مفید است
16)برای رفع سستی فلج و لقوه و تقویت نیروی جنسی باید 80 گرم روغن زیتون را با 14 گرم کندر و 16 گرم سیاه دانه مخلوط کرده و بمدت سه روز از آن بخورید
17)مصرف روغن زیتون از امراض قلبی و سرطان جلوگیری می کند .
18)و بالاخره روغن زیتون بهترین روغن برای پخت و پز می باشد زیرا در اثر حرارات خراب نمی شود. به عنوان سالاد و جانشین غذا استفاده میگردد و خواص بسیار زیادی دارد. 

 

                                                    منبع: 

http://fa.parsiteb.com/acology.php?nid=263  

 

آیه ۶ سوره فاتحه

ٱهْدِنَا ٱلصرَاطَ ٱلْمُسْتَقِیمَ. ما را به راه راست هدایت فرما. بعد از این که بندگان خدا به وحدانیت و عدم  وجود همتا برای او اعتراف کردند، لحظه طلب نمودن و درخواست از وی پدیدار می گردد. در آیه قبل بیان نمودیم که ای پروردگار از تو یاری می جوییم و استعانت می خواهیم. و در این آیه صراحتاً اعتراف می کنیم تنها ذاتی که لیاقت شنیدن حرف بنده را دارد تو هستی و یگانه معبودی که می تواند به خواسته های ما جامه عمل بپوشاند تو هستی. پس با آه و ناله و زاری و با دست نیاز به درگاه تو بی نیاز آمده و سر تعظیم فرود می آوریم و با دلی پر از امید از تو مسئلت داریم و یقین داریم که تو دست رد بر سینه ما نمی زنی. چون خودت گفتی: وَقَالَ رَبُّکُـمْ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ. غافر. و پروردگارتان فرمود مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم در حقیقت کسانى که از پرستش من کبر مى‏ورزند به زودى خوار در دوزخ درمى‏آیند (60). 

تو گفتی: أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ حُلَفَآءَ الأَرْضِ أَإِلَـهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِیلاً مَّا تَذَکَّرُونَ. نمل. یا [کیست] آن کس که درمانده را چون وى(خدا) را بخواند اجابت مى‏کند و گرفتارى را برطرف مى‏گرداند و شما را جانشینان این زمین قرار مى‏دهد آیا معبودى با خداست چه کم پند مى‏پذیرید (62). چون در حدیث آمده: عَنْ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ الدُّعَاءُ هُوَ الْعِبَادَةُ . حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیح. ترمذی. کتاب تفسیر القرآن عن رسول الله . باب و من سورة البقرة.  از نعمان بن بشیر روایت است که رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: دعا عبادت است. و در آیه 5 گفتیم که تو را عبادت می کنیم و از تو یاری می طلبیم. و چون همه با هم فقط تو را عبادت می کنیم یعنی اعتراف به وجود یک خالق ابر قدرت و یکتا. و باز هم شناخت توحید الوهیت. و اقرار آن با زبان و نشان دادن آن در عمل. در این آیه هم خداوند توحید الوهیت را به ما یاد داد. چون دعا را که خود عبادت است، فقط و فقط به او اختصاص دادیم.

آیه ۵ سوره فاتحه

إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ. تنها تو را مى‏پرستیم و تنها از تو یارى مى‏جوییم . این آیه یعنی تحقق معنای لا اله الا الله. زیرا لفظ لا اله الا الله دارای دو بخش است . یک بخش نفی خدایان متعدد و مخلوقات دنیا، غیر از خداوند یکتا در تمام عبادات. که با (لا اله) بیان شده . ودیگری اثبات یک ذات و یک معبود در تمام عباداتِ مشروع با انواع مختلفش. که با ( الا الله) بیان شده است. و در لفظ (إیّاکَ) هم نفی تمام خدایان باطل وجود دارد. و در اصطلاح دینی و عربی به این لفظ، ضمیر حصر، می گویند. یعنی عبادت منحصر به یک ذات است. و این مساوی است با نفی دیگر خدایان باطل، ( زر، زور، تزویر). و لفظ (نَعبُدُ) اثبات عبادات برای یک ذات. و در لفظ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ، هم همین معنای نفی و اثبات موجود است. إِیَّاکَ نَعْبُدُ مساوی است با براءت از شرک. وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ یعنی سپردن کار  به الله و کمک خواستن تنها از او. یعنی عدم اعتقاد به استمداد از پیر و مرید و مرشد و ..... . پس پیام این آیه هم تو حید الوهیت است. و خواندن این آیه یعنی اعتراف به توحید الوهیت.

آرایشهای حرام( اسلام و زیبایی۴)

  زمانی می توان به ارزش دستورات دینی پی برد و آنان را به کار گرفت، که ضد ارزشها و نافرمانی های دینی را دانست و از آنان اجتناب نمود. چنانکه قبلاً متذکر شدیم ما از دید یک انسان ایده آل و انسان به معنای واقعی مسلمان، به دستورات و نواهی شریعت اسلام توجه می نمائیم.

لذا چند نمونه از آیات زیبا و احادیث گهربار رسول اکرم صلی الله علیه وسلم را در زمینه چنگ زدن به فرمایشات شرع مقدس و دوری گزیدن از آنچه که ما را از آن باز داشته ، بیان می داریم. باشد که مؤمنان واقعی به آن نگریسته ، و بر آن جامه ی عمل بپوشانند.

ذات یگانه ی جهان می فرماید: من یُطِعِ الرَّسُولَ فَقد أطاعَ الله3.  کسی که از رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمانبرداری کند از الله(یکتا) اطاعت نموده است.

 و ما آتاکُمُ الرَّسُولَ فَخُذُوه و ما نَهاکُم عنه فَانتَهُواج  واتَّقُو اللهَصلی   إِنَّ اللهَ شدیدُ العِقاب4. آنچه را رسول برایتان آورده بگیرید(بدان عمل نمائید). واز آنچه نهی کرده خودداری کنید. از(مخالفت با ) الله بپرهیزید که عقوبتِ الله شدید است.  

{یأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَلاَ تُبْطِلُواْ أَعْمَالَکُمْ}5. ای کسانی که ایمان آورید الله (یکتا ) را اطاغت کنید؛ و رسول ( الله صلی الله علیه و سلم ) را پیروی نمائید و اعمالتان را باطل نکنید.

{قُلْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ الْکَافِرِینَ}.6( ای محمد صلی الله علیه و سلم ) بگو الله( یکتا ) و رسول ( الله صلی الله علیه و سلم ) را اطاعت نمائید؛ پس اگر رویگردانی کنید، یقیناً الله یگانه کفار را دوست ندارد.( اما شایان ذکر است افرادی که در امر آرایش مطیع دستور رسول صلی الله علیه وسلم  نیستند، خدای نخواسته کافر نیستند).

{یأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ7}. ای کسانی که ایمان آورید، الله(یکتا ) و رسول ( الله صلی الله علیه و سلم ) را اطاعت کنید؛ و از او روی بر نتابید ( در حالی که ) شما می شنوید.

{قُلْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَیْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَیْکُمْ مَّا حُمِّلْتُمْ وَإِن تُطِیعُوهُ تَهْتَدُواْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِینُ}8.بگو الله( یکتا ) و رسول( الله صلی الله علیه و سلم ) را اطاعت نمائید؛ پس اگر رویگردانی کنید، پس براوست  آنچه را که متحمل شده است، و بر شماست آنچه را که مرتکب شدید؛ و اگر از او ( پیامبر ) پیروی کنید ، هدایت می شوید، و بر رسول ( وظیفه ای ) جز رساندنی واضح نیست.


 ۳. النساء/ 80.      4. الحشر/7               5.محمد/33.              6. آل عمران/ 32.          7. ألآنفال/20.         8.النور 54.


 {یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً}1.

ای کسانی که ایمان آورید الله (یکتا ) را اطاغت کنید؛ و رسول ( الله صلی الله علیه و سلم ) و صاحب امر مسلمانتان را پیروی نمائید، پس اگر در چیزی با هم اختلاف کردید آن را به سوی الله ( قرآن ) و رسول الله صلی الله علیه و سلم ( حدیث صحیح ) برگردانید؛ اگر به پروردگار یگانه و روز قیامت ایمان دارید؛ این ( کار ) خوب است و خوش پایان تر است.

 فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ2.

پس آنان که فرمان او را مخالفت مى‏کنند، باید بترسند از اینکه فتنه‏اى دامنشان را بگیرد، یا عذابى دردناک به آنها برسد!

وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِیناً3.

و به آنان دستور مى‏دهم آفرینشِ پاک خدایى را تغییر دهند!و هر کس، شیطان را به جاى خدا ولّى خود برگزیند، زیانِ آشکارى کرده است.


 ۱. النساء/ 59.                   2.النور/63.             3.النساء/119


و اکنون مدلهای آرایشی و زیباییهای که از دید اسلام مردود و دارای عقوبت است: 

  ۱) خالکوبی، برداشتن موی صورت و ابرو، (زن و مرد) ایجاد فاصله میان دندانها.  

عن عَلقَمَةَ قال عَبْدُ اللَّهِ( بن مسعود ) لَعَنَ اللَّهُ الْوَاشِمَاتِ وَالْمُسْتَوْشِمَاتِ وَالْمُتَنَمِّصَاتِ وَالْمُتَفَلِّجَاتِ لِلْحُسْنِ الْمُغَیِّرَاتِ خَلْقَ اللَّهِ تَعَالَى مَالِی لَا أَلْعَنُ مَنْ لَعَنَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَهُوَ فِی کِتَابِ اللَّهِ وَ(مَا آتَاکُمْ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ)1.

از علقمه روایت است که عبد الله بن مسعود گفت: الله یکتا زنانی که خالکوبی می کنند و زنانی که ( از دیگران ) طلب خالکوبی می کنند و زنانی که موی صورت را بر می دارند و زنانی که از دیگران طلب بر داشتن موی صورت می کنند ( مشتری و آرایشگر) و زنانی که به خاطر زیبایی، میان دندانها فاصله ایجاد می کنند، (ودر نتیجه ) درآفرینش پروردگار بلند مرتبه تغییرایجاد می کنند را، لعنت کرده است. (و گفت): مرا چه شده که لعنت نکنم کسی را که رسول الله صلی الله علیه و سلم لعنت کرده است؛ و این گفته در قرآن موجود است: ( آنچه رسول الله صلی الله علیه و سلم برایتان آورده را بگیرید).

و همین روایت دوباره در کتاب صحیح بخاری ذکر شده و در آخر حدیث چنین می آید که، خبر لعنت کردن عبدالله بن مسعود به زنی از قبیله ی بنی اسد رسید که به او ام یعقوب گفته می شد. وی نزد عبدالله آمد و گفت:  از قول تو به من چنین و چنان خبر رسیده است!!. عبدالله گفت: چرا لعنت نکنم کسی را که رسول الله صلی الله علیه و سلم لعنت کرده است؛ و این گفته در قرآن موجود است. آن زن گفت: تمام قرآن را خواندم ولی گفته ی تو را در قرآن ندیدم. عبدالله گفت: اگر قرآن می خواندی آن را در قرآن می یافتی. آیا نخواندی، آنچه رسول الله صلی الله علیه و سلم برایتان آورده را بگیرید، و از آنچه شما را نهی کرده باز آیید؟ گفت: چرا؟ عبدالله گفت پس از آن(موارد نهی شده در آرایش) نهی شده. آن زن در اعتراض گفت: دیدم زن خودت این کار را می کند!!!. عبدالله گفت: برو و نگاه کن. رفت و نظری انداخت و آنچه را گفته بود در زن عبدالله ندید. عبدالله گفت اگر آنچنان (که تو گفتی ) می بود من با او همنشینی نمی کردم2

  ۲) مویی دیگر را، بر مو وصل کردن.  

 

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ لَعَنَ اللَّهُ الْوَاصِلَةَ وَالْمُسْتَوْصِلَةَ وَالْوَاشِمَةَ وَالْمُسْتَوْشِمَةَ3.

ابو هریرة رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت می کند که، الله یکتا زنی که(بر) موها(مویی دیگر) را وصل نماید و زنی که طلب وصل کردن مو می کند و خالکوب و طلب کننده خالکوبی را لعنت کرده است.


۱. صحیح البخاری، کتاب تفسیر القرآن.                     2و3. صحیح البخاری، کتاب اللباس (وپا ورقی 3در صحاح ستّه روایت شده است). 


۳) پوشیدن لباس اندامی.  

عنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ: قَالَ: رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ صِنْفَانِ مِنْ أَهْلِ النَّارِ لَمْ أَرَهُمَا قَوْمٌ مَعَهُمْ سِیَاطٌ کَأَذْنَابِ الْبَقَرِ یَضْرِبُونَ بِهَا النَّاسَ وَنِسَاءٌ کَاسِیَاتٌ عَارِیَاتٌ مُمِیلَاتٌ مَائِلَاتٌ رُءُوسُهُنَّ کَأَسْنِمَةِ الْبُخْتِ الْمَائِلَةِ لَا یَدْخُلْنَ الْجَنَّةَ وَلَا یَجِدْنَ رِیحَهَا وَإِنَّ رِیحَهَا لَیُوجَدُ مِنْ مَسِیرَةِ کَذَا وَکَذَا1.

ابو هریره رضی الله عنه می گوید: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: دو گروه اهل آتش اند که من آنها را ندیدم؛ گروهی که همراهشان شلاقهایی مانند دُم گاو است، که مردم را می زنند؛ و زنان پوشیده (اما) لُخت (که) دیگران را به خود جذب کرده و خود مجذوب دیگران (مردان) می گردند. سرهایشان ( موهای آنان) مانند کوهان شترِ چاق است؛ داخل بهشت نمی شوند و بوی بهشت به مشامشان نمی رسد و در حالی که بوی آن از فلان و فلان فاصله یافته می شود.

یعنی زنانی که لباس اندامی و تنگ و نازک می پوشند که از روی لباس هم می توان فهمید بدنشان چگونه است. و حتی متأسّفانه لباسهایی با رنگهای بسیار شفاف ونازک مورد استفاده قرار می گیرد که حتی، لباس زیر آنان هم به چشم می خورد و طبق فرموده رسول گهر بار اسلام مردان را به خود مجذوب می کنند و خود دلباخته ی دیگران می شوند. و نیز موها از پشت سر دُم اسبی می بندند که از فاصله های بسیار دور ظاهر می باشد.  

 ۴) تشبیه به جنس مخالف.  

 

عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالَ: لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ الْمُتَشَبِّهِینَ مِنْ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ وَالْمُتَشَبِّهَاتِ مِنْ النِّسَاءِ بِالرِّجَالِ2.

از ابن عباس رضی الله عنهما روایت است که، رسول الله صلی الله علیه و سلم، مردانی که خود را شبیه به زن ( زن صفت) می کنند( با تیغ زدن ریش، باریک کردن ابرو، دستبند و گردنبند استفاده کردن و...)، و زنانی که خود را شبیه به مردان نمایند را، لعنت کرده است.


۱. مسلم، کتاب اللباس و الزّینة.        2. صحیح البخاری، کتاب اللباس.


امروز، روز توست قدرش را بدان

 چون صبح نمودی منتظر شب نباش ، فقط امروز زندگی خواهی کرد و بَس . نه دیروزی که با خوبی و بدیش رفت ، و نه فردایی که هنوز نیامده است . امروز که خورشیدش تو را شعاع می افکند و روشنی اش تو را در برگرفته روز توست و بَس . عمر تو یک روز است . زندگی جاودانه را در همین روز بنا کن . گویا در این روز بدنیا آمدی و در همین روز خواهی مُرد . آن وقت حیاتت را بین تنگنای زمان گذشته و هم و غمش و بین اتفاقات آینده و توهمات هراسناک و سخت و ترسناکش فرو نمی ریزی .  تمرکز وتلاش و خلاقیت ، کند و کاو و تکاپوت را فقط صرف امروز کن . پس باید برای امروز نمازی فروتنانه  و تلاوتی با تدبر  و اطلاعاتی با تأمل  ، ذکری با حضور قلب ، میانه روی در کارها ، اخلاقی نیکو، رضایت در آنچه قسمت تو شده ، ظاهری آراسته ، رسیدگی به خودت و منفعتی برای دیگران را ،‌ از خود بر جا گذار.  

در امروز ، روزی که در آن قرار داری ....

ادامه مطلب ...

اصطلاحات علم حدیث 3

انواع حدیث غریب یا فرد: 

 ا- غریب مطلق: روایتی که این یک راوی در اصلِ سند( طبقه و عصر صحابه) قرار دارد. مانند اولین حدیث بخاری، إنّما الأعمال بالنّیّات.... ألحدیث. که راوی آن عمر بن خطاب رضی الله عنه است و در عصر صحابه فقط ایشان به تنهایی این حدیث را روایت کرده اند و از صحابه ی دیگری روایت نشده است.

2- غریب یا فرد نسبی: روایتی که تنها بودن راوی و یا وجود این یک راوی، در اثنای سند واقع شود. یعنی در عصر صحابه ممکن است راویان زیادی این حدیث را روایت کرده باشند اما، در قرنها و طبقات بعدی سند، فقط یک راوی آن را روایت نموده باشد.  

انواع غریب نسبی: 

 

1- غریب نسبت به یک راوی مورد اطمینان. یعنی از میان راویانی که می شود در علم حدیث به آنها اعتماد کرد، فقط یک راوی مورد اطمینان(ثقه) آن را روایت کرده است. مثلاً می گویند: لَم یَروِهِ ثِقَةٌ إلا فُلانٌ.

2- تفرّد یک راوی از یک راوی معیّن. مثلاً چنین گویند: تَفَرَّدَ بهِ فلانٌ عن فلانٍ.

3- تفرد اهل یک منطقه. یعنی جز فلان جا از منطقه ای دیگر چنین روایتی ثابت نیست. مثلاً علماء حدیث می گویند: تفرَّدَ بهِ اهلُ مکّة.

4- تفرد اهل یک منطقه از منطقه ای دیگر. به عنوان مثال علماء حدیث گویند: تفرد به أهل البصرة عن أهل المدینة.

حدیث از نظر قبول شدن به دو دسته تقسیم می گردد. 

الف: حدیث صحیح.                                         ب: حدیث حَسَن. 

تعریف حدیث صحیح: به حدیثی که سند آن متصل بوده و راویان آن از ابتدای سند تا انتها عادل باشند و قوه حافظه و ثبت و یادداشت نمودن آن راویان در رتبه ی عالی باشد و شاذ( با روایتهای صحیح تر مخالف نباشد) و دارای علت نباشد را، صحیح گویند. 

حکم حدیث صحیح: عمل به آن واجب است و یکی از دلائل شریعت محسوب می شود. وشایسته نیست عمل به آن را ترک نماید.

وقتی میگوییم این حدیث صحیح است یا غیر صحیح یعنی چه؟

یعنی حدیث مذکور یا شرائط حدیث صحیح را دارا است یا نیست. ولی به این معنا نیست که حدیث در ذات خود صحیح یا غیر صحیح است.

اولین کتابی که در مورد حدیث صحیح نوشته شد، صحیح بخاری است.

 کتاب بخاری صحیح تر است یا کتاب مسلم؟ چرا؟

بخاری. زیرا سندهای آن متصل تر بوده و افراد سندش ثقه تر(مورد اطمینان تر) هستند.

آیا تمام احادیث بخاری از تمام روایات مسلم صحیح تر است؟

خیر. بعضی از سندهای مسلم از برخی سندهای بخاری صحیح تر است.

آیا امام بخاری و مسلم تمام احادیث صحیح را در کتابهایشان ذکر نموده اند؟

خیر. امام بخاری می گوید: من 300 هزار حدیث حفظ بودم ولی فقط 7275  حدیث را روایت کردم. واین مجموعه را انتخاب کردم تا کتابم طولانی نشود.

 امام مسلم می گوید: من شرط نکردم که هر حدیث صحیح را در کتابم بنویسم. فقط احادیثی را روایت کردم که در اثبات آن اتفاق نظر وجود دارد.

بقیه احادیث صحیح را کجا پیدا کنیم؟ در کتابهای، نسائی، ترمذی، ابوداود، ابن ماجه، ابن خزیمه، ابن حبان، مستدرک حاکم و ... . لیکن باید در این کتابها حدیث صحیح را از غیر صحیح تشخیص دهیم.

آیه ی ۴ سوره ی فاتحه

مَـلِکِ یَوْمِ الدِّینِ. خداوندِ روز جزاست . در ا ین آیه خداوند از مالک بودن خود صحبت به میان می آورد. یعنی می فرماید تمام مخلوقات مُلک من است. و صاحب مُلک در مِلکش به هر نوع که بخواهد تصرف می نماید. و کسی حق ندارد بگوید تو اختیار ملک و دارایی خویش را نداری. زیرا او خالق و مدبر و قدرت یگانه است و کسی نمی تواند برایش تکلیف معیَّن کند. با ذکر کلمه مالک دوباره اثبات می کند که او( رَبّ) یعنی آفریدگار است. واین یعنی، توحید ربوبیت.

  برخی انسانها فکر می کنند که الله متعال فقط پادشاه و مدبر این جهان است. ولی خداوند با این آیه حرف آنان را رد کرده و ثابت می نماید که تنها این دنیا نیست که محل زندگی و کار زار حیات باشد. جهانی دیگر هم هست که شما باید نتیجه عملکرد دنیای خود را ببینید. و آن روز جزا و حساب و کتاب است. و کسی که قادر به آوردن آن روز باشد، باز هم من، یعنی خدای یکتا هستم. آن روز را می آفرینم . چون من تنها خالق وقادر و توانای بی نظیرم. و این روز را برای حساب رسی مخلوقات خواهم آفرید. لذا قدرت برتر آن روز هم من هستم. پس مالکیت آن  روز هم با من است و قدرتم تنها منحصر به دنیا نیست. و در آن روز هم من الله هستم. همه باید در مقابلم سکوت کنید و حق اعتراض ندارید. چنانکه در مورد مالکیت آن روز می گوید: لِّمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ. غافر. امروز فرمانروایى از آنِ کیست؟ از آنِ خداوند یکتاى قهار است (16) . پس ذاتی که در دنیا هم مالک است و در روز قیامت هم مالک مطلق است، لایق ستایش و حمد است و لازم است که جبروت و بزرگی اش در دلها بنشیند. و خودش گفت که مالکیت آن روز مالِ الله است. یعنی هم رَبّ است و هم الله . و این یعنی لزوم اعتقاد به توحید ربوبیت و الوهیت.