ما مسلمانیم

با علم و آگاهی اسلام را برگزینیم

ما مسلمانیم

با علم و آگاهی اسلام را برگزینیم

توسل در اسلام

بحث توسل بسیار ساده و راحت است البته اگر بدون تعصب و منصفانه مورد بررسی قرار گیرد.

ما ملت مسلمان معتقدیم که کتاب قرآن برای ما آمده و برنامه زندگی در آن بیان شده است.

 در سوره ی مائده آیه ی 35 می خوانیم: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ. اى کسانى که ایمان آورده‏اید از خدا پروا کنید و به او [توسل و] تقرب جویید و در راهش جهاد کنید باشد که رستگار شوید .

هر جایی از قرآن را که مورد تفحص قرار دهید هرگز انسانی را به عنوان وسیله ای برای رسیدن به خدا قرار نداده است. تمام مثالهایی که از امتهای دیگر ذکر می کنند هیچ ارتباطی به بحث توسل ندارد. مگر اینکه طلب کمک انسان از انسان دیگری می باشد در امری از امور دنیا.

بالفرض محال کسی بخواهد این مثالها را برای رسیدن به هدفش پتکی کند و بر سر دیگران بزند، باید بداند که این احکام مربوط به امتهای گذشته است و در رسالت محمد صلی الله علیه و سلم قوانین کاملتر و گسترده تری بیان شده و شریعت گذشته گان منسوخ شده است. مثلاً توبه نمودن در امت موسی زمانی قبول می شد که انسان خود را بکشد. حجاب در امتهای قبل وجود نداشته است البته مثل حجاب در شریعت ما. رقص و موسیقی و پایکوبی و ساز و سرنا حلال بوده. مَی گساری و شراب خواری حلال بوده. حتی در ابتدای اسلام. ولی اکنون این قوانین برای ما مورد عمل نیست و قوانین جدیدی صادر شده است.

و در ادبیات و آموزه های ما جایی سراغ نداریم که صحابه و ائمه و اهل بیت و بزرگان دین به کسی بعد از مرگش برای رسیدن به الله توسل جسته باشند. و تمام روایاتی که بخواهند با آن در کتب اهل سنت این نوع توسل را جایز بدانند نامعتبر و ضعیف و در نهایت مردود می باشد. چون توسل کردن دعا است و در دعا الله منان از همه کس به ما نزدیکتر است و موجودی دیگر را به عنوان واسطه نمی خواهد. می گوید: أدعونی استجب لکم. مرا بخوانید شما را اجابت می کنم. مستقیماً بنده را به خود مرتبط می کند و مانند قوانین دنیا برای رسیدن به انسانی که در مقام از ما بالاتر است، سلسله مراتب نگذاشته است. البته در امور دنیا می توان با سه شرط از مردم طلب کمک کرد که به آن استغاثه می گویند و ربطی به بحث توسل ندارد. 1- آن شخص زنده باشد. 2- آن شخص قدرت انجام آن کار را داشته باشد. 3- آن شخص حاضر باشد. مانند: دعای طلب باران توسط صحابی از رسول الله صلی الله علیه و سلم. اولاً پیامبر زنده بوده.دوماً قدرت دعا کردن را داشته است. سوماً: رسول الله حاضر بودند. توسل یعنی برای نزدیک شدن به خدا چیزی را وسیله قرار دادن. ولی استغاثه یعنی طلب کمک.

. لذا:

در نزد اهل سنت و جماعتی که پیرو قرآن و حدیث صحیح رسول صلی الله علیه و سلم باشد، فقط این نوع توسل جائز است:

1-  توسل به ایمان: الله یکتا می فرماید: رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلإِیمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَار.ِ پروردگارا ما شنیدیم که دعوتگرى به ایمان فرا مى‏خواند که به پروردگار خود ایمان آورید پس ایمان آوردیم پروردگارا گناهان ما را بیامرز و بدیهاى ما را بزداى و ما را در زمره نیکان بمیران (آل عمران/193) .

2- توسل به توحید الهی: مانند: وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ. و ذوالنون را [یاد کن] آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتى نداریم تا در [دل] تاریکیها ندا درداد که معبودى جز تو نیست منزهى تو راستى که من از ستمکاران بودم (87).

3-  توسل به اسماء و صفات الله یکتا: وَلِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُواْ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَآئِهِ سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ. و نامهاى نیکو به خدا اختصاص دارد پس او را با آنها بخوانید و کسانى را که در مورد نامهاى او به کژى مى‏گرایند رها کنید زودا که به [سزاى] آنچه انجام مى‏دادند کیفر خواهند یافت (180)

4-  توسل بوسیله اعمال صالحه و ترک معصیت. مانند: نماز، نیکی به پدر و مادر، امانت، راستی و راستگویی، صدقه و ذکر،  تلاوت قرآن و درود بر پیامبر صلی الله علیه و سلم و محبت ما به آیشان و صحابه و دیگر اعمال صالحه.

5-     توسل با طلب دعا از انبیاء و صالحین که در قید حیاتند.

اما اینکه در تشهد بر رسول صلی الله علیه و سلم درود می فرستیم. چون رسول صلی الله علیه و سلم فرمودند: فرشتگان این سلام را به ایشان می رسانند. ولی خودشان مستقیماً نمی شنوند. چگونه به ایشان شنوانده می شود در قدرت الهی است و ما فقط ایمان داریم و تسلیم و می شویم. و نیز در روایت صحیح ثابت است که پیامبران در قبرهایشان زنده اند و نماز می خوانند. واین طبق روایات ماست و ما به آن معتقدیم و کسی را در پذیرفتن آن اجباری نیست.

اما آیاتی که در مورد شهدا است و می گوید زنده اند، در آخر آیه می گوید در نزد خدایشان زنده هستند و روزی می خورند. کیفیت آن را نمی دانیم و حیات غیب با این دنیا متفاوت بوده و احکام خاص خود را دارد و نباید مباحث را با هم مخلوط کرد. ثانیاً الله متعال که نگفته شما از شهدا طلب دعا کنید ونگفته که آنان پل ارتباطی بین من و شمایند.. چنین آیه ای در قرآن نیامده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شبهای رمضان را قدر بدانیم

اگر کسی می خواهد بداند که شبهای رمضان دارای چه برکتها و فضایلی است باید مخلصانه و بدون غل و غش در خدمت آیات بلا نظیر و احادیث صحیح و گهر بار رسول امین صلی الله علیه و سلم بنشیند تا ببیند برکت و بخشش و عظمت و بزرگی یعنی چه. ماهی که یکی از شبهایش به این ارزش است:

قرآن در این مورد می فرماید: لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿قدر/3﴾ . شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است.

۱۰۰۰ماه تقسیم بر ۱۲ماه = ۸۳سال و اندی. یعنی یک شب عبادت به گستردگی یک عمر .

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أمرٍ.(قدر/۴). در آن [شب] فرشتگان با جبرئیل امین به فرمان پروردگارشان براى هر کارى [که مقرر شده است] فرود آیند (4)

یعنی امشب شبی است که تمام دستورات سالانه ی انسان به دست فرشتگان در شب قدر به آسمان دنیا می آید تا در طول سال تو انجام دهی. و تو می توانی با یک شب ریاضت کشی و طلب کمک از پروردگارت دستورالعمل نیک و خوشی را برای خود بطلبی. امشب شبی است که تا صبح امنیت و سلامتی است بر توی انسان تا با راحتی و امنیت کامل راز و نیاز کنی و جنت الفردوس را برای خود درخواست کنی. 

سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿قدر/۵﴾. آن (شب) تا دم صبح صلح و سلام است.

پس این شب سلامتی و برکت و صلح و آرامش است تا صبح. هر قدر که می توانید به فراخور محبتتان با کلام الله و سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم از برکات این شب بهره مند شوید.

إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُّبَارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنذِرِینَ . [که] ما آن را در شبى با برکت نازل کردیم [زیرا] که ما هشداردهنده بودیم (دخان/3)

 کلام الهی که تمام برنامه ما مسلمانان در آن نوشته شده است و نیز سنت پاک رسولش که بیان کننده و توضیح دهنده ی کلام رب العالمین است در دستان توست. رب العالمینی که می خواهد با هدایت و تقوا و بخشش بندگان خود را بپروراند. ما را از عذاب مهلکش بیم می دهد و بر حذر می دارد. لیکن ماها نمی خواهیم بفهمیم که الله دوستمان دارد و برای ما مهمانی گرفته .سفره ی پر از بخشش و عطوفتش را گسترده ولی ما همچون کودکان ناآگاه قهر کرده یا بهتر است بگویم همچون جاهلان و کم خردان از این همه ناز و نعمت گریزانیم. شبها را تا صبح با نشستن در کنار فیلمها و شب نشینی های بی محتوا که هیچ گونه برنامه ی آموزش روحی و روانی در آن نیست می گذرانیم و تا سپیده دم با غفلت در قهقهه و بی خبری سرگردانیم. یا گروهی با تشکیل دادن جام رمضان و مسابقات فوتبال و فوتسال شبانه به شب زنده داری مشغولیم. وبعضی ها هم با سیم و سنجاق و دزدی و آدمکشی و شرک و تهمت و هوسرانی و غیره تا صبح بیدارند. به قول شاعر:

زاهد هم شب زنده دار و دزد هم شب زنده دار     هر دو بیدارند اما این کجا و آن کجا

مردم دروازه غار و مردم دریا کنار           هر دو عریانند اما این کجا و آن کجا

دامن دخت جوان و صورت مردان پیر          هر دو چیندارند اما این کجا و آن کجا

 واقعاً که بی دینان را خنده می گیرد از این مسلمانی و شب زنده داری. گویا الله هیچ برنامه و جام رمضانی برای آنان نگذاشته است که خودشان به فکر اصلاح خود افتاده و فوتبال شبانه و صوت و سرنا را برای آرامش و بخشش خود اختراع نموده اند. واقعاً راست گفت پروردگار عظیم الشان تو :

وَمَا أُوتِیتُم مِّن شَیْءٍ فَمَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَزِینَتُهَا وَمَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ. و هر آنچه به شما داده شده است کالاى زندگى دنیا و زیور آن است و[لى] آنچه پیش خداست بهتر و پایدارتر است مگر نمى‏اندیشید (قصص/60)

وَمَا هَذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُون.َ این زندگى دنیا جز سرگرمى و بازیچه نیست و زندگى حقیقى همانا [در] سراى آخرت است اى کاش مى‏دانستند (عنکبوت64)

اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ. بدانید که زندگى دنیا در حقیقت بازى و سرگرمى و آرایش و فخرفروشى شما به یکدیگر و فزون‏جویى در اموال و فرزندان است [مثل آنها] چون مثل بارانى است که کشاورزان را رُستنى آن [باران] به شگفتى اندازد سپس [آن کشت] خشک شود و آن را زرد بینى آنگاه خاشاک شود و در آخرت [دنیا پرستان را] عذابى سخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است و زندگانى دنیا جز کالاى فریبنده نیست (20)

پس شبهای قدر را قدر بدان و به فراموشی و بی خبری بی قدرش نکن.

 

 

آرایشهای حرام (اسلام و زیبایی5)

۵- با ناز و ادا صحبت نمودن.

فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً.3

پس به گونه‏اى هوس‏انگیز سخن نگویید که بیماردلی ( در شما ) طمع کند ، و سخن شایسته بگویید.

 ۶- جراحی زیبایی (غیر ضروری ).

وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ یَتَّخِذِ الشَّیْطانَ وَلِیًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِیناً.4

وصد در صد به آنان دستور مى‏دهم آفرینشِ پاک خدایى را تغییر دهند! و هر کس، شیطان را به جاى خدا ولّى خود برگزیند، زیانِ آشکارى کرده است.

البته شایان ذکر است که از تراشیدن موی بدن یعنی، دست و پا برای خانمها و دست و پا و سینه برای مردان نیز ممانعت شده است به دلیل همین آیه که تغییر آفرینش الله تبارک و تعالی صورت می گیرد.

 ۱. مسلم، کتاب اللباس و الزّینة.        2.صحیح البخاری، کتاب اللباس     3. احزاب/32.     ۴.نساء/119.  

۷- پوشیدن طلا برای مردان

ابن عباس می گوید: رسول الله صلی الله علیه و سلم انگشتری طلایی را در دست شخصی دید، آن را کشید و انداخت. و گفت: یکی از شما اخگری از آتش را قصد می کند و آن را به دستش می کند؟!!!

بعد از رفتنِ پیامبر صلی الله علیه و سلم، به آن شخص گفته شد انگشترت را بردار و از آن فایده(استفاده ی دیگری) ببر. گفت: نه به خدا قسم هرگز آن را برنمی دارم در حالی که رسول الله صلی الله علیه وسلم آن را انداخته است1.

۸- پوشیدن طلای حلقه ای برای زنان

ابو هریره می گوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: هر کس دوست دارد محبوب خودش را حلقه ای آتشین(انگشتر بدون نگین) بپوشد، او را حلقه ای طلایی بپوشاند. و هر کس می خواهد محبوبش را طوق و گردنبندی از آتش بپوشد، گردنبندی طلایی بپوشاندش. و هر کس می خواهد عزیزش را دستبندی( النگو، مچ بند، زنجیرمچ) از آتش بپوشاند، او را دستنبندی طلایی بپوشاند. اما بر شماست که از نقره استفاده نمایید. با آن هر طور که می خواهید بازی کنید.( یعنی بسازید و آرایش کنید).

علماء می توانند برای تحقیق پیرامون این مطلب و مطمئن شدن از صحت وسقم احادیث به رساله ی « آداب ألزفاف» شیخ ناصرالدین آلبانی مراجعه نمایند. و با نظریه ی مخالفین و جواب شیخ بر اعتراض آنان، با حقیقت مطلب آشنا گردند.

۹- بلند نمودن ناخن و لاک زدن به آن و ماتیک زدن، گریم کردن.(که گریمور برای

بازیگران فیلمها انجام می دهد).

قبلا بیان داشتیم که چند چیز جزو فطرت و سرشت است که یکی از آنان کوتاه کردن ناخن بود. و لاک زدن و ماتیک زدن چون باعث نرسیدن آب به پوست بدن می شود. همانطور که خوانندگان محترم در جریان هستند ماتیکهایی موجود است، که تا 24 ساعت رنگ آن پاک نمی شود. چون بر صورت لایه ای از چربی ایجاد می گردد و مانع رسیدن آب به پوست می گردد.

عائشه رضی الله عنها می گوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم زنی که پوست زن دیگری را لایه می اندازد تا صورتش را صاف و بدون لکه نشان دهد و زنی که این عمل بر رویش انجام می گیرد را لعنت کرده است3.

لذا لایه ای که بر اثر ماتیکها و کرمها بر صورت ایجاد می گردد، نیز در این نهی داخل است.

۱۰- خوشبویی که زنان برای رفتن بیرون از منزل استفاده می کنند.

ابو هریره می گوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: هر زنی که بخور( نوعی خوشبویی است که با سوزاندن آن، مورد استفاده قرار می گیرد) استفاده کرده در نماز عشاء به همرا ما حاضر نشود4.

وقتی که استفاده از خوشبوییی برای رفتن به نماز ممانعت باشد، با بوی خوش به بازار و دیگر اماکن رفتن به طریق اولی نادرست است. البته جدای از حدیث صریح که در قسمت آرایشها بیان گردید، از این حدیث هم اشارتاً فهمیده می شود که زنان در خانه از خوشبویی استفاده می کردند.

 

۱۱-  بلند دوختن شلوار از قوزک به پایین. خواه لباسهای عربی باشد یا دیگر پوششها.

جابر بن سُلَیم در حدیثی طولانی از رسول الله روایت می کند که، پیامبر صلی الله علیه وسلم به من فرمودند: لُنگ خودت را تا نصف ساق پا بالا بزن. اگر این کار را نکردی تا قوزک پا(بالا بزن)، از آویزان کردن لُنگ پرهیز کن که این کار تکبر است و الله متعال تکبر را دوست ندارد5.

  1. مسلم، کتاب اللباس و الزّینة.    2. ابو داود،کتاب الخاتم                3. احمد،باقی مسند الأنصار          4. مسلم،کتاب الصلاة.       5. ابوداود،کتاب اللباس        

 بنده در این رساله سعی کردم برای اثبات هر مطلب حد اقل یک حدیث صحیح را ذکر کنم، اما علماء و خوانندگان محترم می توانند با مطالعه ی کتابهای دیگر روایتها و آثار بیشتری را بیابند.  البته این کار را بدین خاطر انجام دادم تا رساله طولانی نشده و خواننده عزیز با مطالعه آن خسته نشود.

 

*** با انتقادات مدلّل و عادلانه ی خود، یارای ترقی علمی و خدمت مان به خلق باشید ***

 

از دعای خیر فراموشمان نفرمایید.

با انتقاد گناه آمیز چگونه مواجه می شوی ؟

آدمهای بی حیا و پست و بی ارزش، آفریدگارِ روزی بخش را دشنام میدهند ، خدای یکتایی که غیر از او خدایی نیست را ناسزا میگَویند ، پس من و تو چه انتظاری داریم در حالی که خودمان خطا کار و ظالم هستیم . به زودی تو در زندگیت با یک جنگ دندان شکن از انتقاد گناه آنیزی روبرو می شوی که هیچ نرمی و سازشی در انتقادش وجود ندارد و با آن تمام برنامه ها و هدفهایت را تکه پاره می کند . قصداً به تو توهین میکند ، البته تا زمانی که تو بخشنده و سازنده باشی و دیگران را بر خودت ترجیح دهی و نور دهی و همه را روشن کنی . آنها در مورد تو آرام نمی گیرند تا اینکه مجبور شوی تونلی بسازی یا نردبانی را بر سمت آسمان بنهی و از دستشان فرار کنی . اما تو هنوز بین آنهایی ، منتظر بدیهای آنان باش طوری که اشکت را در خواهند آورد ، زندگیت را به خون می کشند و خواب راحت را از چشمانت می ربایند .

کسی که روی زمین نشسته نمی افتد ، مردم هم سگ مرده را پوز پا  نمی زنند . اما بر تو خشمگین میشوند چون تو از نظر اصلاح یا علم یا ادب یا ثروت آنها را پشت سر گذاشتی . پس تو در نظرشان مجرمی ،  توبه ای هم برایت نیست مگر اینکه از استعدادهای خدادادی و نعمتهای خداوندی کوتاه  بیایی . یا از تمام اخلاق پسندیده دست بکشی ، از همه ی معانی زیرکی و با هوشی دور شوی ، کودن شوی ، نادان و بی ارزش و پست و نابود و طرد شوی ، صد در صد همین را می خواهند .

پس در نتیجه تو هم در مقابل حرفها ی آنان ، انتقادها ، تحقیرها ، و شک و شبهه هایشان ،  محکم و استوار باش ؛ مانند صخره ای محکم و هولناک باش که دانه های صحرا بر سرش کوبیده میشوند اما آن صخره برای وجود خود و قدرتش بر زندگی ثابت قدم تر می شود . اگر تو به حرفشان گوش دهی و به آنها توجه کنی آرزوهای همیشگی آنان را در سیاه کردن زندگی و مکدر کردن عُمرت بر آورده می کنی . تو به نیکی با آنها برخورد کن و از ایشان درگذر ، رهایشان کن ، از مکرو فریبشان دلتنگ نشو . انتقاد بی ارزش آنها ترجمه ای پر از احترام برای توست ، به اندازه ی وزن و قیمتت ، انتقادی واکنشی  صورت می گیرد.

تو نمی توانی دهانشان را ببندی ، نخواهی توانست زبانشان را قفل کنی ، اما می توانی با بی توجهی و بی ارزش دانستن شان و با در گذشتن از جرم و جنایتهایشان انتقادها ی آنان را زیر پا کنی و حرفهای آنان را نا شنیده بگیری ؛ { قل موتوا بغیظکم } بگو با خشمتان بمیرید . بلکه می توانی با پرورش فضائل و رشدِ خوبی هایت و با راست کردن کجی هایت در دهانشان سُرب بریزی .

اگر میخواهی در نزد همه مورد قبول باشی ، پیش همه دوست داشتنی باشی ، در نزد تمام دنیا بی عیب باشی ، چیز محالی درخواست کردی و آرزوی دوری را در سر می پرورانی .

رمضان مبارک و عبادات قبول انشاءالله

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ﴿بقره/183﴾

اى کسانى که ایمان آورده‏اید روزه بر شما مقرر شده است همان گونه که بر کسانى که پیش از شما [بودند] مقرر شده بود باشد که پرهیزگارى کنید (183)

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ... ألآیة. بقره/185

ماه رمضان [همان ماه] است که در آن قرآن فرو فرستاده شده است [کتابى ] که مردم را راهبر و [متضمن] دلایل آشکار هدایت و [میزان] تشخیص حق از باطل است پس هر کس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد.

عَنْ ابْنِ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ وَالْحَجِّ وَصَوْمِ رَمَضَانَ.          

.                                                                      کتاب الأیمان/باب: بنی الإسلام علی خمس

عبدالله بن عمر رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت می نماید که، اسلام بر پنج چیز ساخته شده است. گواهی دادن به اینکه معبودی به جز الله نیست و اینکه محمد رسول الله است و بر پا داشتن نماز و پرداخت زکات و حج و روزه رمضان.

ماه رمضان فلسفه ی زیادی دارد که برای بیلنش باید ورقها نوشته شود. لیکن همین مورد از خوبیهای آن بس که الله منان در آخر آیه ی فوق الذکر میگوید: باشد که شما پرهیزگار شوید.

پرهیزگاری یا تقوا مقوله ای است که همیشه الله منان از آن به عنوان صعود به قله ی نیکی ها و رضایت خداوندی یاد می کند. تقوا یعنی دوری جستن از هر آنچه خالقمان دستور به دوری از آن داده و پیامبر هم بر آن تأکید نموده و مفصلاً بیان داشته است و عمل به آنچه دستور به انجامش داده و رسولش بر آن مهر تأکید زده است.

علاوه بر مورد بالا که به عنوان شالوده اسلام است می توان گفت روزه و خود داری از آنچه که روزه را باطل می کند، سببی است که  گناهان گذشته انسان را که از سر جهالت و کوته فکری مرتکب  شده پاک می کند. البته آن هم زمانی که روزه را از سر ایمان به آن و به نیت و چشم داشت اجر و مزد روزه بگیریم. و نیز در ادبیات رسول اکرم از این عبادت بسیار انسان ساز به سپر یاد شده که محافظ انسان در گناهانی است که هر لحظه به جسم و روح و قلب آدم حمله ور می شود و نابودیش را پی ریزی می کند. سپری که در پشت آن درس و کلاس تربیتی بزرگی به فراخی متقی کردن انسان قرار داده شده است. کلاسی که در آن می آموزیم هر گاه روزه داریم از فریاد زدن و جهالت و شهوت رانی و حرف لغو و بی هوده دوری کنیم. کلاسی که به ما یاد می دهد اگر در حالت روزه کسی با ما درگیر شد و خواست کتک کاری راه بیندازد و یا دشناممان دهد، بگوییم من روزه دارم. کلاسی که می گوید طعم و بوی دهان روزه دار در روز قیامت نزد الله منان از بوی مشک و عنبر هم خوش بو تر است. روزه ای که در هنگام افطار با خوردن و آشامیدن و شکر الله شاد و مسرور می گردیم که فرمانبردار الله بودیم و در قیامت به خاطر روزه داشتن با شادی به نزد یکتا آفریدگار کائنات می رویم و خوشحالیم که روزه داشتیم. عبادتی که به جهت احترام آن الله عظظیم الشان دروازه ای را بر دیوار بهشت نصب نموده تا فقط روزه داران از آن داخل بهشت شوند.

پس نمی خواهم با کلمات شکسته و نا مفهوم خود در فضیلت این ماه سخن بگویم. اینها تعاریف و تمجیدهایی بود که رسول امین برای این ماه بیان داشت. حال اگر بتوانیم با یک ماه ریاضت کشی و تمرین این اخلاق را در خود بکاریم و با آب تقوا و پرهیزگاری آبیاریش کنیم، یقیناً میوه اش را در یازده ماه دیگر سال بر خواهیم داشت. محصولی که فصل برداشتش به طول عمر انسان است و هیچ خزان و سرمایی هر چند کثیف و پلید باشد نمی تواند ریشه ی این عبادت زیبا و میوه اش را که تقواست، بخشکاند

احکام روزه

 

روزه: یکی از ارکان و واجبات اسلام است که در سال دوم هجری بر مسلمانان فرض شد.

تعریف روزه: دست کشیدن و خود داری کردن از آنچه روزه را باطل می کند، از طلوع صبح صادق تا غروب خورشید.

روزه بر چه کسی واجب است؟ بر مسلمانِ عاقلِ بالغِ سالمی که مسافر نباشد. و واجب است که زن از حیض( عادت ماهانه) و نفاس( خون ریزی مادر بعد از تولد نوزاد) پاک باشد.

* تذکر: مسافر و مریض اجازه دارند که روزه را بخورند ولی اگر می توانند روزه بگیرند بهتر این است که روزه بدارند. به دلیل: وَمَن کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ. و کسى که بیمار یا در سفر است [باید به شماره آن] تعدادى از روزهاى دیگر [را روزه بدارد] خدا براى شما آسانى مى‏خواهد و براى شما دشوارى نمى‏خواهد. بقره/185.

* تذکر2: زنی که حیض یا نفاس است اصلاً نباید روزه بگیرد و اگر گرفت قبول نمی شود و باید بعداً روزه بگیرد. عَنْ مُعَاذَةَ قَالَتْ سَأَلْتُ عَائِشَةَ فَقُلْتُ مَا بَالُ الْحَائِضِ تَقْضِی الصَّوْمَ وَلَا تَقْضِی الصَّلَاةَ فَقَالَتْ أَحَرُورِیَّةٌ أَنْتِ قُلْتُ لَسْتُ بِحَرُورِیَّةٍ وَلَکِنِّی أَسْأَلُ قَالَتْ کَانَ یُصِیبُنَا ذَلِکَ فَنُؤْمَرُ بِقَضَاءِ الصَّوْمِ وَلَا نُؤْمَرُ بِقَضَاءِ الصَّلَاةِ.                               مسلم.کتاب الحیض.

معاذه می گوید: از عائشه رضی الله عنها سؤال کردم که چرا زن حیض روزه را قضا می آورد و نماز را قضا نمی آورد؟ در جواب گفت: آیا تو خارجی هستی( یعنی از قبیله خوارجی)؟ گفتم خارجی نیستم فقط سوال کردم. گفت: ما حیض می شدیم سپس به ما دستور داده میشد روزه را قضایی بیاوریم(بعداً بگیریم) و نماز را قضا نیاوریم.

*تذکر3: پیرمرد و پیر زن کهنسال و مریضی که امید به شفایش نیست و قادر به روزه گرفتن نیستند در مقابل هر روز یک مسکین را غذا بدهند. وَعَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعَامُمِسْکِینٍ. (بقره/184).  و بر کسانى که [روزه] طاقت‏فرساست کفاره‏اى است که خوراک دادن به بینوایى است.

*تذکر4: زنی که نوزاد شیر خوار دارد و یا باردار است و نمی تواند روزه بگیرد و یا بر سلامت نوزاد و جنین خود می ترسد، در مقابل هر روز یک مسکین غذا بدهد. به دلیل آیه قبل. که ابن عباس رضی الله عنه چنین فتوایی را صادر می نمودند و این روایت در بیهقی(230/4) آمده است. وشیخ آلبانی در ارواء الغلیل(19/4) هم بر همین نظریه بوده و روایتی را وارد نموده است و آن را به طبری(2758) نسبت می دهد و صحیح دانسته و می گوید این روایت بر شرط مسلم است.

ارکان روزه

1-  نیت. به دلیل آیه ی 5 سوره بینة: وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاء . و فرمان نیافته بودند جز اینکه خدا را بپرستند و در حالى که به توحید گراییده‏اند دین [خود] را براى او خالص گردانند. و همچنین به دلیل روایت عمر رضی الله عنه که اولین روایت بخاری است، که می گوید: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ وَإِنَّمَا لِکُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى ... الحدیث. شنیدم که رسول الله صلی الله علیه و سلم می فرماید: ارزش اعمال به نیت است و  برای شخص همان است که نیت نموده.

2-   از طلوع صبح صادق تا غروب خورشید دست کشیدن از آنچه که روزه را باطل می کند. فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُواْ مَا کَتَبَ اللّهُ لَکُمْ وَکُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّیَامَ إِلَى الَّلیْلِ ... . بقرة/ 187. پس اکنون [در شبهاى ماه رمضان مى‏توانید] با آنان همخوابگى کنید و آنچه را خدا براى شما مقرر داشته طلب کنید و بخورید و بیاشامید تا رشته سپید بامداد از رشته سیاه [شب] بر شما نمودار شود سپس روزه را تا [فرا رسیدن] شب به اتمام رسانید.

   آنچه روزه را باطل می کند.

1و2- خوردن و آشامیدن عمدی. اما اگر شخصی اشتباهاً خورد یا نوشید نه روزه را قضا بیاورد و نه بر او کفاره ایست. ابوهریرة رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت می کند: هر کس فراموش کرد و در حالت روزه چیزی خورد یا نوشید روزه اش را کامل کند(زیرا) الله او را غذا و نوشیدنی داده است(یعنی اشکالی ندارد و روزه اش باطل نیست).                                           

مسلم و صحیح ابن ماجه و تر مذی.

3- اسفراغ عمدی. اما اگر به هر دلیل موجّهی استفراغ بر او غلبه نمود و استفراغ کرد روزه اش باطل نیست و قضا نیاورد. ابوهریرة از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت می کند که، هر کس استفراغ بر او غالب آمد، بر او قضایی نیست و کسی که عمداً خود را وادار به قیء کرد باید قضا بیاورد.                     ترمذی/ کتاب الصیام عن رسول الله

4و5-  حیض و نفاس. دلیلش قبلاً در قسمت تذکر2 بیان شد.

6- همبستری در روز. به دلیل حدیث طولانی که در بخاری و مسلم/ کتاب الصوم روایت شده است.

انجام این کارها برای روزه دار جائز است

1-  برای سرد نمودن بدن، غسل کردن یا  خود را شستن. عَنْ أَبِی بَکْرِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِالْعَرْجِ یَصُبُّ عَلَى رَأْسِهِ الْمَاءَ وَهُوَ صَائِمٌ مِنْ الْعَطَشِ أَوْ مِنْ الْحَرِّ. ابوبکر بن عبدالرحمن از یکی از اصحاب رسول روایت میکند که می گوید: در عرج( اسم مکانی است در نزدیکیهای مدینه) رسول الله صلی الله علیه و سلم را دیدم که در حالت روزه از فرط تشنگی یا گرمای شدید بر سر خویش آب می ریزد.

 ابوداود/کتاب الصوم. روایت صحیح است.

2- آب در دهان و بینی کردن البته نه زیاد و بیش از حد. عن عَاصِمَ بْنَ لَقِیطِ بْنِ صَبِرَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلی اللهُ عَلَیهِ وَ سَلَّمَ و َبَالِغْ فِی الِاسْتِنْشَاقِ إِلَّا أَنْ تَکُونَ صَائِمًا . عاصم بن لقیط بن صبره از پدرش روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: و خوب در بینی خود آب داخل کن مگر اینکه روزه باشی.                                        ترمذی/ کتاب الصوم عن رسول الله صلی الله علیه و سلم

3-  حجامت نمودن. (بیرون نمودن خون کثیف یا لخته شده از بدن با تیغ زدن در محل درد). ابن عباس می گوید رسول الله صلی الله علیه و سلم در حالت روزه حجامت نمودند.                                            بخاری/ کتاب الصوم الحجامة والقیء للصائم.

4-  بوسه و لمس بدن زن( البته برای کسی قادر به کنترل خویش است). عائشه رضی الله میگوید: رسول الله صلی الله علیه و سلم در حالت روزه بوسه می زدند و بدن (ازواج) را لمس می کرد. و از همه شما شهوتش را بیشتر کنترل می کرد.                      بخاری/ کتاب الصوم/ باب المباشرة للصائم.

5-  در حالت جنابت شب را صبح نمودن. ام سلمه و عائشه می گویند: پیامبر صلی الله علیه و سلم در هنگام فجر به صورت جنب که با خانمش همبستری کرده بود بر می خواست سپس غسل مینمود و روزه می گرفت.                                                        بخاری کتاب الصوم/ باب الصائم یصبح جنباً

6-   استفاده از مسواک(مسواک سنتی)، خوشبویی، کِرِم و روغن مو، سرمه، قطره، آمپول، سرم، شیاف( داروی تب بُر که از پشت مورد استفاده قرار می گیرد). زیرا در قرآن آمده است، وَمَا کَانَ رَبُّکَ نَسِیًّا و پروردگارت هرگز فراموشکار نبوده است مریم/(64). یعنی اگر این موارد اشکال داشت، الله منان به زبان رسولش یا به وسیله ی قرآن از این کارها ممانعت می کرد.