ما مسلمانیم

با علم و آگاهی اسلام را برگزینیم

ما مسلمانیم

با علم و آگاهی اسلام را برگزینیم

اجرای حدود شرعی چرا؟!!! 11

د: حقیقت زندانها ( ندامتگاهها)

زندانها همان نقش و دور پنهانی پادشاهان و رؤسای سرکش و جبار است که در آن انواع عذابها را بر مخالفین خود به کار می گیرند. و کرامت و انسانیت آنان را لگد مال می کنند. سرکشان و طاغیان در زندانها و دور از چشمان ملتها، انواع واقسام پستی و خواری و نامردی و انهدام انسانیت و ظلم علیه دعوت کنندگان به عدل و داد را استعمال می کنند. هر روز که طاغوتی از عریکه قدرتش به زیر کشیده می شود ملتها در می یابند که برادرانشان چگونه با آتش و آویزان شدن به پاها و نوشیدن ادرار و لخت شدن و با تجاوز جنسی اجباری با یکدیگر تحت شکنجه قرار می گرفتند. و بسی کارهای دیگر که پیشانی از شنیدن آن عرق شرم به خود می گیرد و انسان با کرامت از ابراز آن حیا می کند. اگر شریعت اسلام اجرا می شد و حدود اسلامی در ملأ عام جامه عمل به خود می پوشید، حاکم ظالم قدرت نمی یافت که زندان را وسیله ی قلع و قمع آزادی و خواری انسانها قرار دهد.

ذ: آیا به خانواده های زندانیان اندیشیده اید؟!

آنگاه که زندانیان با مرگ تدریجی و خواری و خفت در زندانها گلاویزند، پشت سر هر کدامشان خانواده ای در معرض توهین اجتماعی و نابودی و فقدان سرپرست قرار دارد. خانمی که همسرش مثلاً 10 سال از کانون خانواده دور است چه می کند؟ جای تعجب اینجاست که قوانین، راهکاری برای خانواده زندانی نمی اندیشد که آنان را از خواری فقر و نیازمندی حمایت کند. بلکه با انداختن زندانی در سیاه چالها و رها کردن خانواده اش در بیرون اکتفا می کند. خانواده ای که مسیری بسا ظالمانه تر از مسیر زندانی خواهد داشت. مفاسدی را که در سطرهای گذشته بیان داشتیم فقط جزئی از مفاسد زندانها است و برشماردنده تمام آنها نیست. و حقیقتاً از برخی مفاسد موجود در زندانها چشم پوشی کردیم. ای کاش زندانها امیدِ حکمت و منفعتی قانع کننده و نابود کننده ای برای ریشه شر و فساد به همراه داشت. بلکه بر عکس زندان یعنی مدرسه جرم و بزهکاری. البته فریب رفت و آمد مشایخ به زندانها جهت پند و ارشاد زندانیان را نخوریم. چون این دروغی بس بزرگ است که مجال سخن در این مورد نیست. البته در زندانها عنوانی تحت پژوهش اجتماعی موجود است، که گویا می خواهد جرم شناسی و ریشه یابی نماید. او کجا می تواند شکافهای روحی و روانی و اجتماعی را پینه و وصله کند، آنهم اگر اصلاح و پینه گری بداند.

و گمان نکن برای مشکلات زندان درمانی وجود داشته باشد. مثلاً  بخواهی با پر کردن زندان از وسایل آسایشی و رفاهی مشکل را حل کنی. حال آنکه زندانهایی یافت می شود که مردان و زنان با هم مخلوطند و... و... . زیرا این خود عین فساد و شکست و انحلال و رسوایی است. و گمان می کنم که این چنین مفاسدی بر اهل فتوا پوشیده نیست. لذا بدون علم در دین الله فتوا صادر نکنند. و پلیدی قوانین وضعی را بر دوش شریعت پاک اسلامی نگذارند. اما... شکایت و دادخواست را نزد الله میبرم.

اجرای حدود شرعی چرا؟!!!10

نمونه هایی از مفاسد زندانها

أ زندا ن آموزشگاه جرم است.

جز بیدادگران کسی دیگر منکر این قضیه نیست. زیرا زندانیان با علتهای گوناگون وارد زندان می شوند و ایام زندان را با هم در بندها و سالنهای بزرگ سپری می کنند. با هم می خورند و با هم می خوابند. و سخن آنان پیوسته شب و روز پیرامون جرمها و مشکلات و آرزوهایشان بعد از خروج از زندان می چرخد. البته این برای کسی است که آرزوی بیرون شدن از زندان را دارد. بدین سبب زندان مدرسه ی تعلیم جرم و جنایت است. در این مکان خرده دزدها زیر نظر دزدان پیش کسوت روشهای جدید سرقت را می آموزند. و دولتها نمی توانند برای این معضل آشکار و زندان انفرادی کاری بکنند. زیرا هزینه های ویرانگری را می طلبد. بدتر و تلخ تر از آن این است که وقتی زندانی در انفرادی و تک سلول خود چند روزی کسی را نمی یابد که با او سخن گوید یا درد دل کند، دچار شکست روحی و روانی می گردد. سلول انفرادی یا تک سلول از قتل بدتر است زیرا در حقیقت این زندان مرگی تدریجی است که نمی توان پیامدهای وخیم روحی آن را بیان نمود.

ب: زندان مدرسه انحرافات جنسی و بی بند و باری است.

و نیز این نوع انحراف هم یکی از مشکلات موجود در زندانهاست. زندانیان به خصوص آنانی که مدت مدیدی را در این مکان سپری می کنند، فساد و انحرافات جنسی با تمام اشکال و صورتهایش در بین آنان منتشر می شود. حقیقتاً جای تعجب است که قوانین چشم بسته که بر اثر جرائم اخلاقی مردم را به زندان می افکنند، زندانی را وادار می کنند داخل چهار دیواری زندان مرتکب فساد اخلاقی شود. واین نهایت نادانی و فساد است.و کسی که آمار و پژوهشهای امراض روحی روانی را بررسی نماید، انتشار بی رویه این بیماریها را در بین زندانیان خواهد دانست. و بر ماست که نسبت به عواقب سنگین این فساد و شکست جنسی که زندانیان با آن دست و پنجه نرم می کنند تدبیری بیندیشیم. به خصوص در مورد آنانی که مدتهای طولانی که به پنج یا ده سال یا بیشتر در این مکان می گذرانند. شما را به خدا وضعیت زندانی که به خاطر بوسیدن یک دختر  به پنج سال حبس آنهم وسط مردابی بزرگ از جرم و فساد. محکوم میشود، چیست؟!!!

ج: زندان باری اقتصادی است بر دوش ملتها.

آیا تا کنون به هزینه های دردآور و سنگینی که زندانیان بر دوش دولت میگذارند اندیشیده اید. نه تنها هزینه های ساختمان سازی و تهیه مواد غذایی؛ بلکه مشکلات حراست و نگهبانی هم که جمعیت بسیار بزرگی از درجه داران و سربازان شبانه روز به صورت شیفتی به خود مشغول داشته. مزید بر علت است. تازه این مخارج سنگینی که بر دوش دولت است بی فایده و برگشت ناپذیر است. علاوه بر این ما زندانیان را از کارهای قانونی که خارج زندان انجام می دادند نیز باز می داریم و این فساد و ضرر اقتصادی دیگری است. واصلاً درست نیست به خزعبلاتی مانند: تسبیح سازی و کلید سازی و بافتنی ها و ...  که زندانیان با آن سرگرم هستند شادمان باشیم.

اجرای حدود شرعی چرا؟!!! 9

ج- قصاص ( تلافی یا انتقام )

قصاص یعنی از مجرم به قدر جنایت انتقام گرفتن.جان در برابر جان، چشم در مقابل چشم، و بینی در ازای بینی و دندان به جای دندان.قصاص حکمی عادلانه و جزایی برابر و هم مثل، برای جرم است.جان مجرم عزیز تر از جان کسی که براو جنایت صورت گرفته نیست و چشمش از چشم وی گرانقیمت تر نیست.وقتی جای زندان با قصاص عوض شود، پر واضح است که این کیفر با جرم برابر نیست و در ذات خود ظلم است.و پناه دادن جامعه و قانونگذار به مجرم است.گویا جنایتکار سزاوارتر به حمایت جامعه از بیگناهی است که به او تجاوز شده است. و این یعنی نهایت حماقت و جهالت. و شریعت اسلامی از این حماقتهای وضعی و قراردادی در مورد جرائم بیزار است.به همین خاطر است که هر روز از جرمی می شنویم که در گذشته وجودی نداشته است. مانند جرائم خون آشامها، و جنایتهای هولناک جنسی و ... . واین پیامدی بالفعل از قوانینی است که مجرم را حمایت می کند و راضی به وقوع ظلم بر مسالمت جویان است. 

د - عوض گرفتن یا دیه

حکمت چهارم از حکمتهای عقوبات اسلامی، عوض یا تاوان گرفتن برای کسی است که بر او جنایتی صورت گرفته است. مانند قصاص در جرمهای قصاص و پرداخت غرامت در اموال تلف شده. و این فی الواقع عین عدالت است. زیرا تاوان دادن به کسی که به وی تجاوز شده حق اوست. و در صورتی که جان او گرفته شده باشد این تاوان به خانواده شخص بازگشت داده می شود. یا در هنگام نابودی یکی از اعضای وی و ممتلکاتش باز هم این خسارت برا یش جبران می شود. اما زندانی نمودن مجرم، به عنوان عوض و تاوان برای مجنی علیه قرار نمی گیرد. اگر جنایت کار یک یا دو سال زندانی شود به جنایت شده چه فایده ی حاصل می شود. نه دلش خنک گشته و نه خسارتش جبران می شود. و این گونه زندان به عنوان یک کیفر چشم بسته و کور تمام حکمتهای مجازات اسلامی را نابود نموده است. و پایبندی به آن نوعی تمسک باطل و دنباله روی راه مجرمانی است که شریعت الهی را با شریعتهای اهل هوی و هوس و قانونگذاران عوض نموده اند. حال اگر مفاسد زندانها را به این مطالب اضافه نماییم جنایتی جدید به نام زندان در مقابلمان نمودار خواهد شد.